یادم هست میگفتی خیلی روی شعر قطعاتت دقت میکنی و شاید دست راستت باشد!
دقیقا. نه تنها من، بلکه دست راست هر خوانندهای باید شاعر خوب باشد.
ولی به نظرم اتکا به چند شاعر خاص، کار خواننده را بسته میکند.
اتفاقا همین طور است؛ راحت بگویم که یکی از نقاط ضعف من و خیلیهاست. اوایل که کار میکردم شعر را خودم میگفتم. چون اهل شعر بودم و علمش را نیز داشتم.
ولی الان نامهای زیادی را روی کارهایت میبینم.
چون بعد از مدتی فکر کردم که ما نه شعر خوب کم داریم و نه شاعر خوب. الان اگر مرور کنید میبینید اثر شاعران زیادی را در کارم استفاده کردم شاید حدود پانزده نفر.
مثال خلافش که زیاد است، منظورم دیگر دوستان خواننده شماست.
خیلی از خوانندگان خودشان را محدود میکنند، اما خداراشکر این اتفاق برای من نیفتاد. قبلا حتی میخواستم شعر کل آلبومم را خودم بگویم! واقعا فکر میکردم نه این که شعر خوب کم باشد، اما کمتر هستند ابیاتی که به فضای آلبوم من بخورد، اما حالا مطمئنم از این دست ابیات خیلی هم زیاد هست و چقدر شاعران خوبی داریم.
پس میشود یقه خواننده را هم گرفت که هر چیزی را نخوان! درست میگویم؟
اوضاع نابسامان موسیقی ما شاید علت اصلیاش این باشد که خواننده شعر نمیشناسد. خواننده جماعت حرفشنوی ندارد و هرچه بخواهد را انجام میدهد. آثار افتضاحی تولید میشود که خود وزارت ارشاد میماند به این مجوز بدهد یا نه. مانده با طرفداران این خواننده چه کند؟
خواننده باید آهنگ بشناسد و آهنگساز باشد و حداقل تکنیک شعر را بداند. این اطلاعات که واقعا به من خیلی کمک کرده است.
چند تا حرف بودار! برخی میگویند حامد خیلی خودش را در خوانندگی محدود کرده!
حرفت را قبول دارم. اکثر کارهایی که خواندهام آثار سیاسی بوده ولی خب انشاءالله کارهای دیگری هم بزودی خواهم کرد.
اگر اشتباه نکنم با عاشقانه هم شروع کردی؟
من امرار معاشم یک دورهای از راه موسیقی بود.
واقعا؟
حتی قرارداد تهیه آلبوم عاشقانه داشتم، اما نه هر عاشقانهای. فضای بازار آن جور میطلبید ولی من کنار نمیآمدم با هر کاری. به فضای ذهنی من نمیخورد. مجبور شدم زیر آن قرارداد بزنم حتی.
برگردم به همان نقدی که داشتم. سبک خواندن و مضمونمحوری خاصت که... .
میدانم نباید کارم را فقط محدود به فضای سیاسی کنم و اگر نقدی هم شما به من داشته باشی که خودم را محدود کردهام، حق دارید. نباید این اتفاق میافتاد.
پس قرار است تغییر رویه بدهی؟
چارچوب کلی کارم نه؛ عوضش نمیکنم. ولی در همان چارچوب بامحتوا، خیلی چیزها هست که من ازش هنوز نخواندهام. فقط این که قرار نیست صرفا به طاغوت سیاسی بپردازم. میخواهم سراغ طاغوت اجتماعی، اقتصادی و ظلم و عدل و اینها بروم.
پس کمکم باید تو را در فضای جدید و البته سوژههای تازه ببینیم؟
قید برای خودم گذاشتهام که از این چیزها نیز بگویم. به مخاطب حق میدهم بعد از این همه وقت، بگوید حامد زمانی فقط شده صدای یک عده که انگاری بهش خط میدهند؛ نباید این اتفاق بیفتد. در چارچوب همان عقایدی که دارم، میروم سراغ سوژههای مختلف.
البته تو خوشبختانه معمولا حواست هست که به روز بخوانی و اتفاقات اطراف را یادت نرود.
من دوست دارم ریشهایتر از بقیه کار کنم. شعر را سطحی نکنیم مثل خوانندگی که نباید مناسبتی شود. البته به نظرم سریع خواندن، ماندگاری کار را کم میکند و شاید انگ سفارشی و... به آن بزند. خودمان که نباید به این دامن بزنیم.
به شرطی که رسالت هنر فراموش نشود.
اصلا؛ رسالت هنرمند نباید یادش برود و باید درباره این موضوعات بخواند، اما صدای من نباید فقط به سمت صدای سیاسی برود؛ زیاد رفته واقعا. فضای لایت صدایم را نباید نادیده بگیرم.